کد مطلب:77598 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:123

خطبه 114-در طلب باران











و من خطبه له علیه السلام فی الاستسقاء

یعنی از خطبه ی امیرالمومنین علیه السلام است در طلب باران:

«اللهم قد انصاحت جبالنا و اغبرت ارضنا و هامت دوابنا و تحیرت فی مرابضها و عجت عجیج الثكالی علی اولادها و ملت التردد فی مراتعها و الحنین الی مواردها. »

یعنی بار خدایا! به تحقیق كه شق گردید از خشكی كوههای ما و گردآلود گردید زمین ما و تشنه گشتند چهارپایان ما و سرگردان گشتند در خوابگاههای خود و فریاد برآوردند مثل فریاد زنان فرزندمرده بر اولاد خود و ملول گشتند از تردد كردن در چراگاههای خود، به تقریب بی علفی و از اشتیاق و دردمندی آبگاههای خود از بی آبی.

«اللهم! فارحم انین الانه و حنین الحانه. اللهم! فارحم حیرتها فی مذاهبها و انینها فی موالجها. اللهم! خرجنا الیك حین اعتكرت علینا حدابیر السنین و اخلفتنا مخائل الجود، فكنت الرجاء للمبتئس و البلاغ للملتمس.»

یعنی بار خدایا! پس رحم كن ناله های گوسفندان را و آرزومندی شتران را. بار خدایا! پس رحم كن حیرت آنها را در بیرون رفتن آنها و ناله های آنها را در داخل شدن آنها. بار خدایا! بیرون شدیم به سوی تو در وقتی كه جمع شدند بر ما شتران لاغر سال قحط و مخالفت كرد با ما مواضع گمان باران، پس باش تو امید از برای ناامیدان و كفایت از برای التماس كنندگان.

«ندعوك حین قنط الانام و منع الغمام و هلك السوام، ان لا تواخذنا باعمالنا و لا تاخذنا بذنوبنا. و انشر علینا رحمتك بالسحاب المنبعق و الربیع المغدق و النبات المونق، سحا وابلا تحیی به ما قد مات و ترد به ما قد فات.»

یعنی می خوانیم تو را در وقتی كه مایوس گشتند مردمان و منع كردند ابرها از باران،

[صفحه 569]

و هلاك گشتند چرندگان، از اینكه مواخذه نكنی از ما به كردار ما و نگیری ما را به گناهان و پهن كن بر ما رحمت ترا به ابر آب ریزنده و به باران بسیار بارنده و به گیاه خوشاینده، در حالتی كه باریدنی باشد بسیار سخت كه زنده گردانی بدان آن چیز را كه مرده است از زمین و برگردانی آن چیز[1] كه فوت گشته است از زرع.

«اللهم! سقیا منك محییه مرویه، تامه عامه، طیبه مباركه، هنیئه مریعه، زاكیا نبتها، ثامرا فرعها، ناضرا ورقها، تنعش بها الضعیف من عبادك و تحیی بها المیت من بلادك.»

یعنی بار خدایا! طلب می كنیم باران دادنی را از تو كه زنده كننده باشد، سیراب كننده باشد، تمام باشد، به حسب نفع عموم داشته باشد، به حسب مكان پاك باشد از امراض و اسقام، با بركت باشد، گوارا باشد، فراخی آورنده باشد، نموكننده باشد گیاه او، میوه دهنده باشد شاخه های او، سبز و خرم باشد برگهای او، بلند سازی تو به سبب آن ضعیفان از بندگان تو را و زنده گردانی مردگان از شهرهای ترا.

«اللهم! سقیا منك تعشب بها نجادنا و تجری بها وهادنا و یخصب بها جنابنا و تقبل بها ثمارنا و تعیش بها مواشینا و تندی بها اقاصینا و تستعین بها ضواحینا، من بركاتك الواسعه و عطایاك الجزیله علی بریتك المرمله و وحشك المهمله.»

یعنی بار خدایا! می خواهیم باران دادنی از تو كه گیاه برآورد به سبب آن زمینهای بلند ما و جاری از آب گردد گودالهای ما و به فراوانی برسد به سبب آن اطراف و جوانب ما و روی آرد به ما به سبب آن میوه های ما و زندگانی كند به سبب آن چهارپایان ما و منتفع گردند به آن مردمان دور از ما و یاری جویند بدان مردمان حوالی ما، از جهت بركتهای وسعت دارنده ی تو و بخششهای بزرگ تو بر خلایق فقیر محتاج تو و حیوانات وحشی بی چوپان تو.

«و انزل علینا سماء مخضله، مدرارا هاطله، یدافع الودق منها الودق و یحفز القطر منها القطر، غیر خلب برقها و لا جهام عارضها و لا قزع ربابها و لا شفان ذهابها، حتی یخصب لامراعها المجدبون و یحیی ببركتها المسنتون، فانك (تنزل الغیث من بعد ما قنطوا و تنشر

[صفحه 570]

رحمتك و انت الولی الحمید)[2].

یعنی فروفرست بر ما باران تركننده ی بسیار ریزنده ی متوالیه ی سیاله را كه مزاحم باشد بارانی از او بارانی را و دفع كننده باشد قطره ای از او قطره ای را، در حالتی كه برق او بی باران نباشد و ابر او بی آب نباشد و متفرق و پراكنده نباشد ابرهای او و با باد سرد نباشد بارانهای نرم او، كه مضر به زرع و میوه باشد، تا اینكه فراوانی یابند[3] به سبب گیاههای او مردم تنگ سالی كشیده و زنده گردند به بركت او مردم قحطسالی دیده، پس به تحقیق كه تو فرومی فرستی باران را بعد از آنكه خلق مایوس باشند و تو پهن می كنی رحمت ترا و تویی مولا و صاحب و ستایش كرده شده.[4].

[صفحه 571]


صفحه 569، 570، 571.








    1. چ: آن چیز را.
    2. الشوری / 28: و هو الذی ینزل الغیث...
    3. چ: باشد.
    4. در پایان این خطبه سیدرضی توضیحات مفصلی در شرح برخی از واژه های خطبه داده است كه شارح آنها را نیاورده است.